یکی از مشکلات ما انسانها در زندگی نبود نظم شخصی است که اگر میخواهیم در زندگی به جایی برسیم و چیزهایی را تجربه کنیم که تا به حال تجربه نکردهایم مسلط شدن به مهارت نظم شخصی یک اصل مهم است.
نظم شخصی چیست؟
نظم شخصی یعنی انجام دادن کارهایی که باید انجام شوند جدای از اینکه انجام آن کارها را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم. تعریف دیگری هم از نظم شخصی هست که میگوید نظم شخصی یعنی تسلط داشتن بر خویشتن و این یعنی اینکه بتوانیم در هر شرایطی بر وسوسهها، عواطف، امیال و تمایلات درونی خود کنترل کافی داشته باشیم.
چرا نظم شخصی مهم است؟
همه ما در زندگی اهداف و برنامههایی داریم که میخواهیم به آنها دست پیدا کنیم و برای رسیدن به خواستههای خود نیاز داریم که از یک سری اصول و قوانین از پیش تعریف شده پیروی کنیم که یکی از آن قوانین، داشتن نظم شخصی یا همان انضباط شخصی است.
نظم شخصی تقریبا در همهی جنبههای زندگی ما نقش مهمی دارد و فرقی نمیکند که هدف و خواسته شما در زندگی چه باشد هر چیزی که باشد بدون نظم شخصی امکان رسیدن به آن هدف و خواسته خیلی سخت و گاهی هم غیر ممکن میشود.
چرا نظم شخصی نداریم؟
شاید این سؤال در ذهن شما نقش بسته باشد که خب چرا ما اصلاً نظم شخصی نداریم؟ نظم شخصی یک مهارت آموختی است و نه چیزی که با آن متولد شده باشیم پس نیاز داریم کسی آن را به ما آموزش بدهد و تا زمانی که آن را یاد نگیریم نمیتوانیم از آن بهرهمند شویم.
چطور نظم شخصی را وارد زندگی خود کنیم؟
ابتدا برای اینکه بتوانیم هر چیزی را درک کنیم نیاز داریم ابتدا ماهیت آن چیز را بشناسیم و ماهیت نظم شخصی، عادتهای رفتاری و الگوهای ذهنی ما هستند. اگر دقت کرده باشید ما همیشه برای هر کاری یا رفتاری که انجام میدهیم یک الگوی از پیش تعریف شده داریم مثلاً وقتی مجبوریم کاری را انجام دهیم که دوستش نداریم به طور خودکار خودمان را مشغول انجام کارهای لذت بخش میکنیم و تا جایی هم که میتوانیم انجام آن کار را تأخیر میاندازیم و این کارها و رفتارها همه بر اساس الگوهایی هست که به مرور زمان در ذهن ما شکل گرفتهاند. برای ایجاد نظم شخصی نیاز داریم که الگوهای رفتاری جدیدی را وارد ذهن خودمان کنیم که این خودش یکی از چالشهای بزرگ ما در این حوزه است.
مرحله اول نظم شخصی، آمادگی است
شروع هر کار بزرگی نیاز به آمادگی دارد و افراد زیادی هستند که بدون توجه به مرحله آمادگی و مسلط شدن به مهارتهای لازم، اقداماتی انجام میدهند که در بیشتر مواقع اقدامات آنها به شکست منجر میشود.
قدم اول آمادگی برای ایجاد نظم شخصی، هدف داشتن است:
همانطور که میدانید ما برای رسیدن به هر چیزی در زندگی ابتدا نیاز داریم آن چیز را در قالب یک هدف برای خودمان تعریف کنیم و اگر فردی باشیم که هدف و خواستههایی نداشته باشیم عملاً نمیتوانیم از تمام ظرفیتهای زندگی و تواناییهای فردی خود استفاده کنیم. همانطور که گفتیم نظم شخصی میتواند در همه قسمتهای زندگی نقش داشته باشد. قبل از اینکه بخواهیم شروع کنیم و نظم را وارد زندگی خود کنیم نیاز داریم که دقیقاً مشخص کنیم در چه حوزههایی میخواهیم این نظم را به کار بگیریم.
قدم دوم آمادگی برای داشتن نظم شخصی، تصمیمگیری قاطعانه است:
در طول زندگی خود شاید هزاران بار در خصوص مسائل مختلف تصمیمگیری کرده باشیم اما احتمالاً تعداد کمی از این تصمیمات به صورت آگاهانه و قاطعانه بوده باشند چرا که قسمت زیادی از تصمیماتی که ما در زندگی میگیریم به صورت ناخودآگاه و بر اساس الگوهای ذهنی است که از گذشته در ذهن ما نقش بستهاند. شاید بارها تصمیم به انجام یک کار جدید گرفتهاید اما در کمال تعجب میبینید که انجام آن کار را فراموش کردهاید و یا اگر انجامش دادهاید بعد از چند روز آن را رها کردهاید و این به این خاطر است که الگویی برای انجام آن کار جدید در ذهن وجود ندارد یا برخی مواقع الگوهایی خلاف خواستههای ما وجود دارند که اجازه انجام آن کار را نمیدهند.
به خاطر داشته باشید هر تغییری در زندگی نیاز به گرفتن یک تصمیم قاطعانه و فداکاری دارد. منظور از فداکاری هم این است که گاهی نیاز داریم برای رسیدن به چیزی که میخواهیم، روتین زندگی خود را تغییر دهیم مثلاً شاید تا مدتی نتوانیم با دوستان خود بیرون برویم یا گاهی نیاز داریم کارهایی را که در روتین عادی زندگیمان انجام میدهیم را کنار بگذاریم.
مرحله دوم نظم شخصی، عمل کردن است:
وقتی مرحله آمادگی را سپری کردیم و با مسائل و اتفاقاتی که ممکن است پیش بیاید آشنا شدیم در این مرحله میخواهیم وارد فاز عملیاتی نظم شخصی شویم. اگر به خاطر داشته باشید در ابتدا وقتی در خصوص ماهیت نظم شخصی صحبت کردیم گفتیم که نظم شخصی یعنی عادتهای رفتاری و الگوهای ذهنی درست، که در این قسمت میخواهیم در خصوص عادت و نحوه ایجاد آنها صحبت کنیم.
چگونه یک عادت جدید ایجاد کنیم؟
شاید یکی از چالشهای ما در مسیر نظم شخصی همین ایجاد عادتهای جدید و ترک عادتهای قدیمی باشد.
- قدم اول برای ایجاد یک عادت جدید این است که ابتدا باید مشخص کنیم که در چه حوزههایی از زندگی و چه نوع عادتی را میخواهیم ایجاد کنیم. مثلاً میخواهیم عادت ورزش کردن را در خودمان ایجاد کنیم و ما جزء آن دسته افرادی هستیم که اصلاً ورزش نمیکنیم یا اگر شروع میکنیم آن را خیلی زود رها میکنیم. وقتی مشخص کردیم که چه عادتی را میخواهیم در خود ایجاد کنیم بعدش نیاز داریم که دلیل و چرایی آن عادت را پیدا کنیم. به عنوان مثال در زمینه ایجاد عادت ورزش کردن، مشخص کنیم چرا میخواهیم ورزش کنیم و دلایلی که تا به حال ورزش نکردهایم یا آن را جدی نگرفتهایم چه بوده است.
- بعد از اینکه عادتهایی که نیاز داریم شناسایی کردیم نیاز داریم که حال برای انجام آنها برنامهریزی کنیم و ببینیم که چطور میخواهیم آنها را وارد زندگی خود کنیم در این قسمت باید شروع کنیم و ببینیم اولین قدم چیست. به عنوان مثال در رابطه با ورزش کردن اولین قدم این است که صبح زود از خواب بیدار شویم و این مستلزم این است که عادت شب دیر خوابیدن را تغییر دهیم.
- وقتی میخواهید عادتی را ترک کنید یا یک عادت جدیدی را ایجاد کنید معمولاً بعد از چند روز، اولین شکست خودتان را تجربه میکنید چرا که مغز شما با تمام توان درصدد حفظ شرایطی است که در حال تجربه آن هستید و بنابراین اجازه آن تغییر را نمیدهد و شما نیاز دارید که در این مسیر آگاهانه و صبورانه عمل کنید.
مرحله سوم نظم شخصی، شکلدهی به هویت است:
یکی دیگر از موارد مهم برای رسیدن به نظم شخصی گرفتن هویت یک انسان منظم است. وقتی ما میخواهیم تغییری شروع کنیم نیاز داریم در کنار عمل فیزیکی عمل ذهنی هم داشته باشیم و عمل ذهنی هم یعنی اینکه تغییرات را از نظر ذهنی بپذیریم. همانطور که گفتیم برای ایجاد نظم شخصی نیاز به تغییر الگوهای ذهنی داریم تا زمانی که این الگوها شکسته نشوند هر قدر هم که تلاش کنیم باز به همین نقطهای که الان هستیم برمیگردیم. حتماً افراد زیادی را دیدهاید که در زمینههای مختلف شبانه روز سخت تلاش میکنند اما زندگیای که در حال حاضر تجربه میکنند به تلاشی که میکنند نمیخورد و معمولاً این افراد دائم از این موضوع شکایت میکنند که چرا تلاشهای من جواب نمیدهد و افراد دیگر به اندازه من تلاش نمیکنند اما نتایج بهتر از من دریافت میکنند. دلیل این اتفاق میتواند مسائل مختلفی باشد اما یکی از آن دلایل میتواند به خاطر الگوهای ذهنی متفاوتی باشد که این افراد در ذهن خود دارند.
مرحله چهارم نظم شخصی دست کشیدن از باورهای محدود کنند است:
وقتی پای نظم و انضباط به میان میآید پای باورهای محدود کننده هم به این ماجرا باز میشود. باورها همان مواردی هستند که ما آنها را قبول داریم و این باورها بر اساس مشاهدات و تجربههای زندگی در ذهن ما نقش میبندد که تعدادی از این باورهای محدود کننده به شرح زیر هستند:
باور محدودکننده شماره یک: من ذاتاً انسان شلخته و تنبلی هستم و تغییر نمیکنم:
به خاطر داشته باشید که نظم شخصی یک مهارت است و هر انسانی میتواند این مهارت را فرا بگیرد اگر به خاطر گذشته و یا مهارت نداشتن در این حوزه با شکست مواجه شدهاید به خاطر ناتوانی و یا نخواستن شما نبوده است و اگر هر چیزی را طبق اصول خودش فرا بگیرید حتماً میتوانید شما هم به نتیجه لازم برسید پس از این باور محدود کننده که من ذاتاً انسان شلختهای هستم دست بکشید.
باور محدودکننده شماره دو: نظم شخصی دست و پای من را میبندد:
بعضیها تصور میکنند که نظم شخصی مانند یک طناب است و قرار است دست و پای آنها را در زندگی ببندد. این دسته افراد تصور میکنند کسانی که نظم شخصی دارند نمیتوانند زندگی انعطافپذیری داشته باشند و دائم باید از قوانین سفت و سخت پیروی کنند در صورتی که اینطور نیست. نظم شخصی به ما کمک میکند که زندگی بهتری داشته باشیم و بتوانیم کارهایی که مهم و ضروری هستند را به سرانجام برسانیم. جالب است بدانید داشتن نظم شخصی یکی از معدود توصیههایی است که انسانهای موفق دنیا جدا از شرایط و امکانات زندگی روی آن تأکید کردهاند و یکی از عوامل موفقیت خودشان را همین نظم شخصی میدانند.
باور محدودکننده شماره سه: یادگیری نظم شخصی سخته:
یادگیری هر مهارتی چالشهای خودش را دارد و نظم شخصی هم از این امر مستثنا نیست اما باید ببینیم با یادگیری مهارتی که در نظر داریم چه چیزی به دست میآوریم. مثلاً فردی را تصور کنید که با سختی زیاد در یک رشته ورزشی به جایگاه عالی میرسد، آیا این فرد سختی نکشیده است یا احیاناً شکست را تجربه نکرده است؟ چرا همه اینها را تجربه کرده است اما چون رسیدن به هدفی که برای خودش مشخص کرده خیلی مهم بوده همهی سختیها را به جان خریده تا به چیز ارزشمندی که میخواهد برسد.
بنابراین در مسیر رسیدن به خواسته و ارزشمندتر کردن زندگی، سختی معنی ندارد انسانهایی که به دنبال دستیابی به عظمت زندگی هستند تمام تلاش خودشان را برای رسیدن به آن به کار میگیرند.
منبع: کتاب خودت رو از نو خط کشی کن
نویسنده: وحید صادقی
Leave a پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.